آن زمان که وجودم در محراب نگاهت لغزید نام من در هم شکست

ه)):هجوم یک آغوش داغ

س)):سرود لحظه لحظه های ناب

ت)):تو را خواستن با التهاب

ی)):یک بوسه با آب و تاب

آن لحظه که سکوت چشمانت فریاد می کشید عشق می خواهم

آن زمان در آغوش گرمت غلتیدم

همین آغاز و پایان من بود...یاد نفس های آتشینت بر تنم

حال که در محراب پر ز خواهش چشمانت شکستم

جسم و روحم را در آن آغوش امن مرهم گذار

چون تا ابد این وجود بیمار توست