بووووووووووووووووووووس
می نویسم عشق ! تو بخوان اهورا !
می نویسم اهورا ! تو بخوان پناه ! بخوان زندگی !
بخوان غرور ! بخوان صداقت ! بخوان محبت ! بخوان مردانگی !
بخوان وفاداری ! بخوان معصومیت ! بخوان نجابت !
بخوان دل سوزی ! بخوان پاکی !
مینویسم اهورا ! تو بخوان هستی !
همسرم، اهورای من ، بهونه ی زندگیم سلام!
گوش کن می خوام برات حرف بزنم. می خوام اونقدر امروز نازت کنم تا دستام
به حرف بیاد و بگه دوستت دارم.
برای چشمای پاک و معصومت، برای احترامی که به من می گذاری، برای
ارزشی که برای مادرم قائلی، برای عشق توی حرفات، برای شخصیتت،
برای قلبِ لبریز از محبتت، برای غرور و مردونگیت، برای تعصبِ شیرینت،
برای اینکه اینقدر دوسم داری؛ قابل ستایشی!
حالا دلیل زنده بودنم بهم بگو چطور تولدت رو تبریک بگم که لایق این همه
پاکی و عشق باشه؟
سر می گذارم روی شونه ات دستم رو می گذارم رو قلبت و میگم :
حس می کنی بند بندِ وجودم داره برات سرود تولد می خونه؟
پس قشنگ ترین دلیل هستی بودن تولدت مبارک
seni seviorum